• از امروز این تیپ به شرکت شما می آید
  • صورتهای مالی اساسی با یادداشتهای توضیحی، گزارشات متنوع، خروجی به اکسل منظم، سرعت بالای دریافت گزارشات، توسعه و بروز رسانی دائمی
  • با ما تماس بگیرید

هزینه یابی بهای تمام شده در حسابداری صنعتی (شرکت های تولیدی)


هزینه یابی بهای تمام شده در حسابداری صنعتی (شرکت‏ های تولیدی)

 

در حسابداری صنعتی طی یک سری از عملیات و فرآیند‏ ها، با شناسایی، اندازه گیری، جمع آوری و طبقه بندی نمودن هزینه‏ ها، بهای تمام شده کالا را می یابند که به دو صورت انجام می گیرد:

در روش اول که بسیاری از شرکت‏ های بزرگ و کارخانه‏ ها در ایران از این روش استفاده می کنند، هزینه یابی به روش جذب می باشد که در این روش ابتدا هزینه‏ های مورد نظر را بعنوان مثال، مانند تعداد روزهای ساخت محصول یا مقدار حقوق کارمندان طی روزهای برنامه ریزی شده یا هزینه‏ های برق و قبوض مصرفی و ... را برآورد می کنند، هزینه‏ های خود را پیش بینی و نهایتاً قیمت محصول یا خدمات خود را تعیین می کنند.

برای محاسبه بهای تمام شده یک واحد از محصول که طی سال ساخته می‏ شود نمی توان تا پایان سال منتظر شد تا اطلاعات مربوط به هزینه (بهای تمام شده) مشخص شود، چون که بسیاری از اطلاعات مربوطه تنها در پایان دوره مالی قابل تعیین شدن و ارزیابی هستند، مانند هزینه استهلاک و هزینه عوارض و... بنابراین خیلی از هزینه‏ های سربار در یک دوره مالی به طور یکنواخت ایجاد نمی شوند، برای همین لازم است که یک نرخ واحد برای سربار محاسبه شود تا بهای تمام شده هر واحد محصول، از این نظر تفاوتی نداشته باشد.

روش جذب به دو صورت دائم و ادواری انجام می‏ شود که در روش دائم به صورت پیوسته و مداوم هزینه یابی می کنند و کالا ها طی مرحله‏ های گوناگونی به صورت انبوه و مشابه تولید می‏ شود و سپس بازاریابی برای آن کالا انجام میگیرد (لوازم اداری، لوازم خانگی و ....)، ولی در روش ادواری طی روزها و ادوار مختلف و به صورت دوره ای شناسایی و هزینه یابی می کنند.

در روش دوم، شناسایی بر مبنای فعالیت که در کشورهای پیشرفته و جهان اول متداول تر است، کارخانه‏ ها، شرکت‏ های تولیدی و خدماتی با توجه به هزینه‏ های انجام شده بر مبنای فعالیتی که انجام داده اند و بعد از انجام کار، هزینه ‏یابی و ارزش‏یابی می کنند که بسیار موفقیت آمیز می باشد.

  • هزینه یابی بر مبنای فعالیت

از جمله سیستم‏ های پیشرفته برای هزینه یابی کالا و خدمات، سیستم است که نیاز موسسه و شرکت‏ ها را برای محاسبه دقیق و صحیح بهای تمام شده کالا، بالا بردن کیفیت فرایند تولید، حذف فعالیت‏ های اضافی و بیهوده ای که هزینه کالا را بالا میبرند بدون آن که ارزش افزوده ای برای کالا داشته باشد را میتوانیم کمتر کنیم، بدون آنکه از ارزش و قیمت محصول کم شود و از لحاظ مفهومی میتوان گفت هزینه‏ های سربار را که مستقیما قابل پیگیری با محصول نیستند، ولی قابل پیگیری با فعالیت‏ ها می باشد را افزایش می دهد.

جهت اجرا و پیاده سازی سیستم هزینه یابی;بر مبنای فعالیت دو مدل اصلی وجود دارد:

1. مدل ادغامی: در این مدل که جزء مدل‏ های عمومی می باشد، برای انواع هدف‏ های ضروری و کاربردی از قبیل بهتر کردن عملیات بودجه به کار گرفته و برای آینده برنامه ریزی می‏شود، که معمولاً این اهداف بیش از یک سال طول میکشد و اجرای این کار با مشارکت مدیر میسر می باشد که با تفکیک کار ها و از بین بردن ناسازگاری‏ ها بین کارمندان و با همکاری همگی امکان پذیر است.

2. مدل اختصاصی: این مدل برای کاربرد های خاصارائه می‏ شود و نیاز به وقت زیاد و برنامه ریزی طولانی ندارد در اجرای این مدل مفاهیم راهبردی کمتری به چشم می خورد بنابراین نیاز به مدیران رده بالای شرکت، جهت پاداش یا تصدیق فعالیت‏ ها نیست و با همکاری مدیران میانی هم میسر است.

به هر حال هر یک از روش‏ های هزینه یابی معایب و محاسنی دارد که سازمان‏ ها باید بر اساس نوع کار خود و شرایطی که با آن رو به رو هستند نسبت به انتخاب و انجام یک روش مطلوب اقدام می کنند.

  • مزایا

با توجه به اینکه امروزه پیچیدگی و گوناگونی محصولاتی که به بازار می آید زیاد شده و عمر محصولات کم شده، با توجه به این نکات، سیستم هزینه یابی محصول میتواند با اضافه کردن چند محرک جدید این محصولات را هزینه یابی کند.

در بازار هایی که فضای رقابتی بیشتری دارند، بهای دقیق سود آوری برایشان مهم تر است و  میتواند به خوبی این نقش را ایفا کند. در صنایع مدرن هزینه‏ های سربار فقط مخصوص به کارخانه نیست، هزینه‏ هایی دیگری مانند طراحی، کنترل کیفیت و خدمات مشتریان و نیز وجود دارد که به بهترین صورت میتواند هزینه‏ های سربار دیگر را شناسایی و فراتر از هزینه های کارخانه ببرد که همین امر باعث راحتی بیشتر مدیران می گردد.

  • معایب

یک محرک هزینه به تنهایی نمی تواند رفتار همه هزینه‏ ها را بیان کند و یک فعالیت ممکن است دو یا چند محرک هزینه داشته باشد.

هزینه‏ های اجرای این سیستم میتواند سنگین باشد و نگهداری و پایه گذاری آن میتواند از هزینه محصولات تجاوز کند و منافع شرکت را به خطر بیندازد. به عبارت دیگر این روش برای شرکت‏ های ضعیف از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست.

به طور کلی میتوان نتیجه گیری کرد که این روش برای شرکت‏ های بزرگ صنعتی استفاده بیشتر و بهتری خواهد داشت و اجرای ABC و شناسایی فعالیت‏ ها و درک آن ها کار دشواری است. استفاده از این روش برای شرکت‏ های با حجم فعالیت کم مقرون به صرفه نخواهد بود و هزینه‏ های اضافی دارد.

 

بعنوان مثال استفاده از این سیستم در شرکت های زیر کاربرد بهتری دارد:

شرکت‏ هایی که تولید پیچیده و غیر معمولی دارند.

شرکت‏ هایی که با ماشین‏ آلات پیچیده به صورت خودکار کار می کنند.

شرکت‏ هایی که دارای تولیدات متنوع و یا ارائه دهنده خدمات مختلفی باشند.

شرکت‏ هایی که هزینه سربارشان زیاد بوده و این هزینه‏ ها به محصولات مختلف با توجه به میزان تولید هر کدام به نسبت یکسان قابل تخصیص نباشد.

 

 

نام نویسنده :مدیر سایت
آیا این نوشته را دوست داشتید؟

دیدگاهتان را بنویسید

Captcha

دیدگاه ها

نام : احمد جعفری        

متن خیلی خوبی بود... ممنونم از مدیر سایت
پاسخ
نام : ادمین وب سایت

با تشکر از دقت نظر شما

مقالات مشابه